چشمه اينجاست!
ناشر :محمد رضا
نياز به آرامشي دارم كه در آن خود را بيابم و آنگاه نشان جان را از او بگيرم،
و تا منزل جانان با او همسفر گردم.
مقابل آينة سكوت ميايستم و به خود مينگرم.
آينه به ديدهام نشانة جان را ميدهد و مردمك چشمانم را تشنة جانان ميكند.
ميخواهم با مهدي باشم با چشمه زندگي، با چشم خدا و با زُلالي ناب؛
به سكوت نياز دارم، به آرامش، به خلوت انس تا از پردة خيالات رها شوم
«جمال يار ندارد نقاب چهره ولي تو خاك ره بنشان تا نظر تواني كرد»
آسمانِ چشمانم را ابري سياه گرفته؛
دوست دارم بگريم تا صاف شوم و سبكبال و بيخود از خود؛
اي اشك، كمكم كن تا خود را در تو شستشو دهم و از آينه، بيشتر لذت ببرم.
كمكم كن تا صاف شوم و بهتر ببينم و بشنوم و بگويم:
«خويش را صافي كن از اوصاف خود تا ببيني ذات پاك صاف خود»
وقتي بناست از دوست بگوييم و دل به ياد او بسپاريم، بايد از غير او دل برداريم و به جز او به ياد نياريم.
مهدي يار ميخواهد و ياور؛
براي اين ياري هرچه داري در طبق اخلاص بگذار و بياور هر چه ميداني و هر چه ميتواني
اگر دانسته ها را ارج نهي و داشتهها را به راهش خرج كني، او ندانستهها را به تو ياد مي دهد و نداشته ها را به توامداد و از تو نخواسته اند مگر به قدر استعداد.
تو ميتواني و بايد بتواني، تو با او بيعت كردهاي و عهد بستهاي.
او را تنها نگذار كه نه او را بلكه خود را تنها گذاشتهاي و خدا نكند كه كسي به خودش وا گذاشته شود!
او را بشناس و به نداي او كه دعوت به فطرت الهي است لبيك گو.
چقدر او را ميشناسي؟ چقدر بايد او را بشناسي؟ او را چطور و چگونه ميشناسي؟
اگر او را نشناسي قوانين زندگي را نشناخته اي و در نتيجه نمي تواني برنامة صحيحي براي زندگيت داشته باشي!
محك شناخت چيست؟ هر قدر فرمانبردارتر و مطيعتر باشي او را بيشتر شناخته اي.
از امام صادق (ع) پرسيدند: حداقل معرفت امام چيست؟
فرمود: اينكه اطاعت او را برخود واجب بداني!
همانگونه كه ، امامتِ امام از خداست، طاعت امام نيز طاعت خداست و محبت او محبت به خدا و دشمني او